علی مسعودی؛ همانطور که انتظار می رفت محمود فکری از هدایت تیم سایپا برکنار شد تا همان بلایی که چند سال پیش در استقلال بر سرش آمده بود در سایپا هم بر سرش بیاید. محمود فکری که اصولا زبان تندی دارد و بارها به خاطره این زبان تندش جریمه و اخراج شده هیچ وقت درس نگرفته و به کارش ادامه داده است. او که اول فصل از چندین گزینه مورد نظر باشگاه سایپا به نیمکت رسیده بود، عمر مربیگریاش به پایان فصل کفاف نداد تا کنار گذاشته شود.
ظاهرا رتبه دومی برای کاپیتان سابق آبیها سازگاری ندارد و او همین سه فصل پیش در استقلال به دلیل یک سری حواشی که خودش برای خودش درست کرد، برکنار شد و این فصل نیز در سایپا تجربه تلخ دیگری را به دست آورد! تجربهای که حتی در نفت مسجد سلیمان و تیمهای دیگری هم نه به این صورت؛ بلکه تقریبا مشابه همین را خود دیده بود.
مثل روز روشن مشخص بود که وقتی سرمربی سایپا با مدیریت باشگاه شاخ به شاخ شد و خودش را وارد یک سری درگیریها کرد، باید فکر چنین روزی میبود! روزی که مثل استقلال تیمت دوم جدول باشد و مدعی صعود، اما برکنارت کنند.
حال اینکه محمود فکری چطور سرمربی سایپا شد و تیمش هم دوم جدول را تصاحب کرد اما مدیریت باشگاه پای او نایستاد این همان مشکلی است که کاپیتان سابق آبیها با اکثر تیمها داشته و نتوانسته خودش را با مدیریت "آداپته" کند و کنار بیاید. باید ببینید چه اتفاقی رخ داده که سرمربی تیم دوم جدول را کنار می گذارند؟! خیلی ساده است؛ وقتی مدیریت باشگاه سایپا مدیر فنی معرفی کرد و او را بر سر تمرین فرستاد و محمود فکری رفتار مناسبی نداشت، این یعنی امضای اخراج خودت! چون مدیریت باشگاه هیچ وقت نمیتواند کسی که خودش معرفی کرده سرمربی آن را نپذیرد و اجازه ورود به زمین تمرین ندهد.
شاید کار مدیریت باشگاه در چنین مواقعی ایراد داشته باشد و کار حرفهای نکند ولی در چنین مواقعی مربی دو کار میتواند انجام دهد. یک - یا استعفا بدهد و بگوید هیچ شخصی را تحمیلی نمیپذیرد و یا اینکه راه خودش را برود تا دنبال نتیجه باشد؛ در غیر اینصورت منتظر کوچکترین لغزشی باشد تا برکنار شود.
با این حال اگر در این فصل نتایج تیم محمود فکری را فاکتور بگیریم او خیلی اشتباه داشت چون درباره پنالتی دادن سیاوش یزدانی مقابل سپاهان در استقلال هم اظهار و نظر کرد که ربطی به مربی سایپا نداشت. گرچه او سابقه داشته پس از شکست استقلال مقابل فولاد خوزستان در جام حذفی واکنش نشان دهد و بگوید؛ " در زمین غصبی جواهر هم بکاری خون درو می کنی"! یا بحث ارتش فحاشی در شبکه های مجازی که یک دشمن تراشی برای خودش بود و آخرش منجربه اخراجش شد. حال همه و همه اینها فقط به یک چیز برمیگردد که هنوز محمود فکری با این همه تجربه نه دوست می شناسد و نه دشمن. او با این همه تجربه هنوز نمی داند کجا و چه موقعی حرفهایش را بزند یا اصلا سکوت کند و "اتو" دست مدیریت و رسانه ندهد.