پیراهن آبیات را باور کنیم یا آن گریهها را؟
عادل فردوسیپور میگوید تا ابد قاب اشک ریختن رضا عنایتی بعد از سقوط صبای قم به دسته پایینتر را از یاد نخواهد برد. او میگوید عنایتی سزاوار پایان زیباتری بود و البته که درست میگوید. به هر حال اینکه بدون پول و پارتی و پشتوانه از دل فوتبال کارگری بیرون بیایی و آقای گل تاریح لیگ برتر بشوی، کم افتخاری نیست. کاش میشد رضای آقای گل طوری دیگری برود، اما راستش این گریههای روز آخر آنقدرها هم که عادل وانمود میکند حزنانگیز و ستودنی نیست.
بر خلاف مجری توانای برنامه نود، شاید برخی از هواداران فوتبال در ایران ترجیح بدهند به عنوان آخرین قاب از دوران بازیگری رضا عنایتی، آن تصویری را به خاطر بسپارند که آقا رضا در حساسترین مقطع فصل بعد از شکست تیمش، پیراهن استقلال را به تن کرده و دارد با تماشاگران فاتح تیم حریف «ایسلندی» میزند! صبا شاید همان روز مرد؛ روزی که راحت میتوانست حداقل یک امتیاز از استقلال بگیرد، اما کاپیتانش از مدتها قبل تصمیم گرفت از این فرصت برای خداحافظی استفاده کند و روی دوش همبازیان سابقش برود. حتی نتیجه نهایی و شکست تلخ و دردناک صبا که این تیم را یک گام دیگر هم به سقوط نزدیک کرد، باعث نشد عنایتی برنامهاش را تغییر بدهد. او مثل برندهها جشن گرفت و لذت برد، صبا اما مرگ را در دو قدمیاش دید. حالا چرا باید غصه اشکهای مردی را بخوریم که پیراهنش در صبا، کلا اجارهای بود و هیچوقت جای لباس اصل استقلال را نگرفت؟
پیش از مسابقات همین هفته آخر، بازیکنی مثل ابراهیم صادقی که از قبل خبر بازنشستگیاش در پایان فصل را اعلام کرده بود با تاکید از مسوولان باشگاه خواست که برایش مراسم خداحافظی نگیرند، چون هنوز روی کاغذ یک درصد امکان سقوط سایپا وجود دارد و خوب نیست که تمرکز بازیکنان قبل از گام آخر به هم بخورد. این حکایت «نارنجی وفادار» است که بعد از این همه سال بازی برای سایپا، منافع تیمش را به خودش ترجیح داد. رضا عنایتی اما سه هفته پیش از پایان فصل خواب خداحافظی باشکوه را میدید و در این شرایط طبعا گریههای پایانی او هم دردی را درمان نخواهد کرد. ماجرای مسابقات هفته آخر این بود که تیمی به نام صبا دل تک تک بازیکنان مهمش مثل فروزان و حنیف و همین آقا رضا برای تیمهای دیگر و جاهای دیگر میتپید، اما تیم دیگری به نام سیاهجامگان با تمام وجود به معجزه ایمان داشت و برای استفاده از آخرین ذرههای شانس و اقبالش 90دقیقه با چنگ و دندان جنگید. حالا شما بگویید بقا حق چه کسی بود؟