کتابها، چنان قدرتی دارند که به یک آن، ما را از جایمان، در یک پروژهی سخت کاری یا روابط اجتماعی فرسایشی، جدا کنند و به سرزمینی ببرند که نوید آرامش یا هیجان میدهد. از فراز و نشیبهای مطمئن داستانهای کلاسیک انگلیسی مثل غرور و تعصب گرفته، تا وحشت رخنه کرده در راهروهای وزارت عشق در رمان ۱۹۸۴. سوال اینجاست که اگر تا به حال سراغ کتابها نرفتهایم یا دل ندادهایم به غرق شدن در جریانشان، باید از کجا شروع کنیم؟ شاید اولین کاری که باید انجام دهیم، پیدا کردن یک لیست راهنما از کتابهایی است که آنقدر تاثیرگذار بودهاند که همیشه در لیست بهترینهای مردم در سراسر تاریخ ادبیات قرار گرفتهاند و باید آنها را خواند.
نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
مترجم: محمدرضا سحابی
انتشارات جامی
داستان جادویی و پر رمز و راز شش نسل از خانوادهی بوئندیا ور دل روستایی اعجابانگیز به نام ماکوندو، در حالی روایت میشود که اتفاقات و شخصیتهای آن به قدری واقعی و قابل لمسند که وقتی کسی ناپدید میشود یا پرواز میکند و به آسمان میرود، همه چیز طبیعی به نظر میرسد.
نویسنده: اسکات فیتز جرالد
مترجم: رضا رضایی
نشر ماهی
گتسبی بزرگ، به خاطر مهمانیهای عظیم و باشکوهی معروف است که هر یکشنبه در خانهاش برگزار میکند. او که معلوم نیست از چه طریقی صاحب این حجم از ثروت شده، امیدوار است تا در یکی از این مهمانیها، به طور اتفاقی، معشوقهی سالیانش را ببیند که حالا همسر مردی دیگر است.
نویسنده: برام استوکر
مترجم: محمود گودرزی
نشر برج
جاناتان وکیل بود و برای شرکت فردی به نام پیترهاوکینز کار میکرد. شرکت برای خرید کارفاکس، که ملکی بسیار قدیمی در لندن بود، به کنت مشاوره میداد.
جاناتان در طول سفر به ترانسیلوانیا، شهر وین را دید، در خیابانهای بوداپست گشت وگذار کرد، روی پلهای باشکوه رودخانهٔ دانوب قدم زد، و یک شام فوقالعاده در رویال هتل کلوزنبرگ خورد؛ جوجه با طعم فلفلمجارستانی، غذای مخصوص آن منطقه. او به دلایلی خیلی عصبی بود و اگر چه تختش در هتل به قدر کافی راحت بود، همه جور خواب عجیب و غریبی دید و فکر کرد که حتماً به خاطر فلفل بوده است!
جاناتان بعد از خوردن مقدار بیشتری فلفل، در حلیم صبحانهاش، به قطار برگشت تا به سفرش به سمت شرق ادامه دهد. او از پنجره که به بیرون نگاه میکرد، سرزمینی را میدید سرشار از هر نوع زیبایی، نهرها، رودهای وسیع، شهرهای کوچک و قلعهای بینظیر بر فراز یک تپه. او در هر ایستگاهی که قطار از آن رد میشد، میتوانست گروهگروه آدمهای جالب را ببیند؛ مثلاً زنانی با آستینها و زیردامنیهای کاملاً سفید، یا مردان اسلواک که با سبیلهای کلفت مشکی، کلاههای لبهدار بزرگ و کمربندها و پوتینهای کارشدهٔ چرمی گنده، پز میدادند.
وقتی قطار به بیستریتز در رشتهکوههای کارپاتیان رسید، هوا تاریکوروشن بود. کنت دراکولا به جاناتان گفته بود که به هتل گلدنکران برود. آنها آنجا منتظرش بودند.
نویسنده: آرمین هدایتی
بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دختری فقیر و تنها که تحت آموزشهای سختگیرانه در مدرسهای شبانه روزی بزرگ شده، حالا در خانهی مردی متمول، معلم سرخانه میشود. او که عاشق مرد است، متوجه میشود که او، پیش از این همسری داشته که حالا دیوانه شده و در طبقی بالای عمارت، زندگی میکند. اما این تازه آغاز ماجرا است.
نویسنده: چارلز دیکنز
مترجم: حمیدرضا بلوچ
انتشارات مجید
پسرکی فقیر به نام پیپ، به خاطر عشق پر سوز و گدازی که به دختر خواندهی صاحب کارش، خانم هاویشام، پیدا کرده، سرشار از آرزوهای بزرگی میشود که او را به پایتخت و یادگیری آداب اشراف میکشاند. او فکر میکند که اگر زندگی ثروتمندان را تمام و کمال بیاموزد، استلا، به عشق او پاسخ خواهد گفت. اما ماجرا به این سادگی نیست. این داستان، بخش زیادی از مسائل اجتماعی جامعهی انگلستان را در قالب ماجراهای خود، بازمینمایاند.
بلندیهای بادگیر
نویسنده: امیلیجین برونته
مترجم: نگار غلامپور
نشر روزگار
داستان روایت عشق شورمند و تا حدی شرارتآفرین میان کاترین و هیتکلیف است. هیتکلیف فرزند یتیمی است که از کودکی توسط پدر کاترین به سرپرستی گرفته میشود. کاترین و هیتکلیف همزمان که با یکدیگر رشد میکنند و بیخبر از حال یکدیگر، دلداده هم میشوند. هیتکلیف که به دلیل موقعیت خود تمسخر میشد گمان میکند که احساسش به کاترین یکسویه و بیاساس است و از اینرو بلندیهای بادگیر را ترک میکند تا زندگی جدیدی برای خود از نو بسازد…
نویسنده: دافنه دوموریه
مترجم: صدف محسنی
بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
آقای ماکسیمیلیان دووینتر، مردی است متمول و متشخص که به تازگی ازدواج کرده و زندگی معقولی دارد. اما در گذشته نزدیکش، زنی زیبا و باهوش، به طرزی مشکوک توسط او کشته و جسدش همراه با قایقی در دریا غرق میشود. پرده برداشتن از این راز توسط همسر دوم، او را وارد ماجرایی هولناک میکند. ربهکا داستانی ترسناک است که در هر فهرستی جرو کتابهایی ک باید خواند جای گرفته است.
بلیدرانر
نویسنده: فیلیپ کی دیک
مترجم: شهریار وقفیپور
نشر نیماژ
آخرین جنگ جهانی رخ داده و جهان دچار آلودگیهای رادیواکتیوی است. بیشتر بازماندگان به سیارات دیگر گریختهاند و آنها که ماندهاند گرفتار مشکلات فراوانی شدهاند. بحران هویت و دودلی در تشخیص درست و غلط مهمترین دغدغه مردم شده است که ریک دکارد قهرمان داستان را هم درگیر خود کرده است.
نویسنده: رولد دال
مترجم: مهناز داودی
انتشارات محراب قلم
چارلی فقیر و کوچک که به همراه خانوادهی پرجمعیت و مهربانش در لندن زندگی میکند. او، یک روز، برندهی یک بلیط طلایی در بستهای شکلات میشود که از طریق آن میتواند شانس خود را برای تبدیل شدن به وارث کارخانهی شکلاتسازی، امتحان کند. او به همراه ۵ بچهی دیگر، به کارخانه میرود و در جریان آزمونی سخت قرار میگیرد.
همه چیز از هم میپاشد
نویسنده: علی هداوند
کتاب نشر نیکا
شاید همه ما درباره کشورهای آمریکایی و اروپایی چیزی خوانده باشیم و یا حتی فیلمی دیده باشیم. اما درباره کشورهای آفریقایی احتمالا کمتر میدانیم. کمتر کتابی از ادبیات آفریقا به چنین شهرتی رسیده است. در بسیاری از فهرستهای پیشنهادی کتاب، نام «همه چیز فرو میپاشد» در بین کتاب هایی که ارزش خواندن دارند، آمده است.
داستان درباره اکنکوو، رئیس قبیلهای در یک روستای آفریقایی است. ماجرای روابط او با فرزندانش، سایر افراد قبیله و فرزندانش درونمایه این کتاب است. حقوق زنان و کودکان، باورهای خرافی، جادو و جادوگری و جنگهای قبیلهای در آفریقا، به خوبی در این کتاب گفته شده است. همچنین این کتاب پر است از حکایتها و ضربالمثلهای آفریقایی. همه اینها در کنار هم باعث میشوند این کتاب گزینه خوبی برای آشنایی بیشتر با کشورهای آفریقایی باشد.
فرانکنشتاین
نویسنده: مری شلی
مترجم: محسن سلیمانی
انتشارات قدیانی
در فرانکنشتاین، نویسنده از بسیاری از عناصر و فضاهایِ ترسناک آن روزگار به خوبی استفاده کرده است. با این همه، فرانکنشتاین یک رمان دلهرهآور معمولی نیست و شاید راز ماندگاری آن نیز در همین نکته باشد. شاهکار مری شلی در واقع این بود که برای نخستینبار علم را با داستانهای ترسناک آشتی داد. به زبان دیگر، برای اولینبار با خلق هیولایی که محصول علم بود نوع ادبی جدید «رمانتیک ترسناک علمی» را به وجود آورد؛ کاری که در آن زمان سابقه نداشت. از سوی دیگر فرانکنشتاین زمانی منتشر شد که بشر در آغاز راه پیشرفتهای علمی و شاد از مسیر علم بود. اما شلی از نخستین کسانی بود که بوی خطر را حس کرد و با انتشار فرانکنشتاین هشدار داد که علم تجربی گاهی میتواند ترسناک باشد.