//
کدخبر: ۴۴۶۴۶ //

همسرم را بخاطر توهین به پدرم کشتم + عکس

علی 35ساله متهم است پاییز سال 93 همسر 28ساله اش به نام مریم را در خانه شان در دماوند کشت.

به گزارش فرتاک نیوز،

مرد جوان که همسرش را به خاطر توهین به پدر چوپانش کشته بود در حالی پای میز محاکمه ایستاد که پدر و مادر قربانی برای وی حکم قصاص خواستند. آنها گفتند اگر چه رییس قوه قضاییه از طرف نوه خردسالمان دیه درخواست کرده است اما حاضریم تفاضل دیه و سهم نوه مان را بپردازیم تا دامادمان قصاص شود.

 

در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محسن زالی بوئینی و با حضور یک مستشار تشکیل شد نماینده دادستان کیفرخواست را خواند. وی گفت: علی 35ساله متهم است پاییز سال 93 همسر 28ساله اش به نام مریم را در خانه شان در دماوند کشت.

 

اکنون با توجه به شرایط پرونده رییس قوه قضاییه از طرف فرزند خردسال قربانی برای وی دیه خواسته است.

g_96

سپس پدر و مادر قربانی در جایگاه ویژه ایستادند و در حالی که اشک می ریختند گفتند: حاضریم تفاضل دیه و سهم نوه خردسالمان را بپردازیم تا علی قصاص شود.

 

سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و در تشریح جزییات ماجرا گفت: در یک ریختگری کار می کردم و از صبح زود تا شب سر کوره شیرآلات بودم. شبها خسته به خانه برمی گشتم و می خواستم زود بخوابم اما باجناقم هفته ای چند بار برای شب نشینی به خانه ام می آمد و قلیان می کشید. چندبار به باجناقم گفته بودم عصرها به خانه مان بیاید چون نمی توانم تا دیروقت بیدار بمانم اما قبول نمی کرد. آخرین بار وقتی به او تذکر دادم ناراحت شد و خانه مان را ترک کرد. همسرم سارا هم از این ماجرا ناراحت شده بود و مرا مقصر می دانست.

 

وی ادامه داد: باجناقم میهمانی گرفته بود اما ما را دعوت نکرده بود و همسرم به همین خاطر مدام از من گلایه می کرد. من به همسرم گفتم اگر می خواهد با موتور او را به خانه خواهرش می برم اما چون باجناقم مرا دعوت نکرده حاضر نیستم در میهمانی شرکت کنم. آنجا بود که سارا شروع به داد و فریاد کرد. او به من ناسزا گفت. سارا می گفت چون پدرم چوپان بوده من لایق زندگی با او نیستم. او به پدرم توهین کرد.

 

این متهم ادامه داد: پدرم عشایر است و زندگی شرافتمندانه ای دارد. به همین خاطر از شنیدن حرف های همسرم عصبانی شدم و گلویش را فشار دادم. من به حیاط خانه رفتم اما وقتی برگشتم متوجه شدم همسرم نفس نمی کشد.ترسیده بودم به همین خاطر دست و پای جنازه را بستم و آن را درون گونی گذاشتم. من جنازه را با موتورم به یک مزرعه ذرت در حاشیه دماوند بردم و آنجا رها کردم. اما باور کنید من قصد کشتن همسرم را نداشتم و در یک لحظه کنترل اعصابم را از دست داده بودم.

 

در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.

 

منبع: اتاق خبر 24
آیا این خبر مفید بود؟
کدخبر: ۴۴۶۴۶ //
ارسال نظر
 
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
اخبار از پلیکان
اخبار روز سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان